یک شنبه 18 اسفند 1398 ساعت 1:25 |
بازدید : 15 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
در این مقاله قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که چرا بهتر است کسب و کارها برخی خدمات دیجیتال مارکتینگرا برون سپاری کنند و مزایای برون سپاری خدمات دیجیتال مارکتینگ چیست؟
میتوانید از متخصصین حرفهای بازاریابی دیجیتال برای رشد کسب و کار خود استفاه کنید
بازاریابی در فضای دیجیتال شاخهها و حوزههای بسیار متنوعی دارد. بازاریابی دیجیتال بسیار گسترده است برای همین تخصص های متنوعی برای این حوزه بازاریابی به وجود آمده است و نیازمند آشنایی مجریان بازاریابی با صفر تا صد دیجیتال مارکتینگاست.
به عنوان مثال زمانی که در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام تبلیغ می کنید نیازمند کمک و مشاوره یک متخصص بازاریابی شبکه های اجتماعی هستید یا اگر برای حضور در فضای دیجیتال وب سایت طراحی و راه اندازی کرده اید نیازمند کمک متخصص سئو برای بهینه سازی سایت در موتورهای جستجو و اجرای حرفهای استراتژی بازاریابی محتوا به کمک متخصص تولید کننده محتوا سئو شده و کپی رایتینگ حرفهای برای قرار دادن محتواهای جذاب در سایت میباشید.
هزینههای کمتری برای اقدامات بازاریابی دیجیتال صرف میشود.
بسیاری از کسب و کارهای بزرگ به راحتی با راه اندازی واحد دیجیتال مارکتینگ و استخدام متخصصین و کارشناسان حرفهای دیجیتال مارکتینگ میتوانند به خوبی اقدامات بازاریابی دیجیتال را به صورت حرفه ای انجام دهند اما این موضوع عملاً برای کسب و کارهای کوچک و متوسط امکان پذیر نمی باشد.
اما با برون سپاری خدمات دیجیتال مارکتینگ کسب و کارها میتوانند با صرف هزینه معقول و متناسب با بودجههای بازاریابی اقدامات حرفه ای بازاریابی دیجیتال برای کسب و کار شما انجام می شود.
دسترسی به امکانات تسهیل میشود.
با برون سپاری اقدامات دیجیتال مارکتینگ به امکاناتی دسترسی خواهید داشت که در صورتی که خودتان بخواهید برای استفاده از آنها هزینه کنید نیازمند پرداخت هزینههای بالایی خواهید بود.
هزینههای استخدام کارکنان کاهش مییابد.
در صورت برون سپاری خدمات دیجیتال مارکتینگ دیگر مجبور نیستید هزینههای بالایی برای استخدام و تربیت کارشناس دیجیتال مارکتینگ بپردازید و بدون داشتن واحد دیجیتال مارکتینگ در کسب و کار خود می توانید خدمات حرفه ای بازاریابی دیجیتال را همچون کسب و کارهای بزرگ در اختیار داشته باشید.
شنبه 10 اسفند 1398 ساعت 22:47 |
بازدید : 9 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
ممکن است دربارهی دیجیتال مارکتینگ صحبتهای زیادی شنیده باشید، به خصوص که امروزه افراد و صاحبان مشاغل زیادی دربارهی آن صحبت میکنند و از قصد خودشان برای استفاده از بازاریابی دیجیتال صحبت میکنند. برای همین ممکن است برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چرا باید از دیجیتال مارکتینگ استفاده کنم و تاثیر دیجیتال مارکتینگ بر رشد کسب و کار ها چیست؟
بازاریابی دیجیتال چیست و چه مزایایی دارد که باعث شده همه به دنبال استفاده از شیوههای بازاریابی دیجیتال باشند؟ حتی ممکن است درباره بازاریابی دیجیتال، پیش فرضهایی در ذهن خود داشته باشید، مثلا: _بازاریابی دیجیتال هزینه زیادی دارد. _این شیوه بازاریابی را یک روش پیچیده و عجیب و غریبی است و برای همین همه نمیتوانند از آن استفاده کنند. _دیجیتال مارکتینگ مخصوص شرکتهای بزرگ و نیازمند بودجههای بالا هست و به درد کسب و کار کوچک و یا متوسط نمیخورد. _دیجیتال مارکتینگ برای کسب و کارم نتیجه ای نخواهد داشت، چون نمیتوان برای کاری که در آن زمینه مشغول به فعالیت هستم، بازاریابی دیجیتال انجام داد.
در این مقاله در رابطه با این سوالات و مزایای دیجیتال مارکتینگ برای رشد و توسعه کسب و کارها، به خصوص کسب و کارهای کوچک و متوسط صحبت میکنیم.
پنج شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 20:5 |
بازدید : 4 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بازاریابی موبایل یکی از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ است. هدف از موبایل مارکتینگ دستیابی به مخاطبان هدف در تلفنهای هوشمند، تبلتها هست که از طریق وب سایت، ایمیل، SMS و MMS، اپلیکیشنها، شبکههای اجتماعی و غیره انجام میشود.
امروزه با پیشرفتهتر شدن سیستم عاملهای تلفن همراه و ظهور تلفنهای همراه هوشمند یا اسمارت فونها که برخلاف موبایلها، سیستم عامل دارند، باعث شده حوزههای موبایل مارکتینگگستردهتر از گذشته شود.
اهمیت بازاریابی تلفن همراه
به ازای هر تلویزیون، سه دستگاه موبایل در جهان وجود دارد. بنابراین شانس اینکه مشتریان بالقوه، تبلیغات موبایلی کسب و کار شما را توسط گوشی تلفن همراه خود ببینند از سایر شکلهای تبلیغات بیشتر است. بنابراین بازاریابی موبایلی یکی از ابزارهای موثر برای انجام دیجیتال مارکتینگ هست.
همچنین استفاده از سایر شیوههای بازاریابی در کنار بازاریابی تلفن همراه، امکان موفقیت این نوع اقدامات بازاریابی را افزایش میدهد. به عنوان مثال، کمپینهای بازاریابی چریکی، با کمک موبایل مارکتینگ، به راحتی از طریق شبکههای اجتماعی، وایرال یا ویروسیمیشوند که این امر میزان موفقیت این کمپینها به طرز چشمگیری افزایش خواهد داد.
دو شنبه 5 اسفند 1398 ساعت 22:58 |
بازدید : 15 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بازاریابی ویدئویی یکی از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ است. در استراتژیهای بازاریابی ویدیویی، ویدیویی جذاب با کمپین های بازاریابی ادغام میشود.
بازاریابی ویدیویی برای هر موضوعی که فکرش را بکنید کاربرد دارد و از این ابزار در مواردی چون ساختن ویدئو آموزشی برای مشتریان، تبلیغ برند، خدمات یا محصولات خود استفاده کرد. علاوه بر این، بازاریابی ویدیویی میتواند به عنوان واسطه ای برای ارائه چگونگی انجام کار، رویدادهای پخش مستقیم و ارائه محتوای ویروسی مورد استفاده قرار گیرد.
امروزه بازاریابی ویدیویی را میتوانید به وفور در سراسر اینترنت ببینید. سایتهایی چون یوتیوب، فیسبوک و در ایران سایتهایی مانند آپارات، نماشا، فیلیمو و سایر سایتهای مشابه از این شیوه بازاریابی استفاده میکنند.
مزایای ویدیو مارکتینگ چیست؟
ارتباطاتتان را با مشتریان بهبود میدهد و اعتماد سازی میکند
ویدیو به شما کمک میکند تا با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنید. امروزه، بیشتر اقدامات بازاریابی یک شرکت در راستای اعتماد سازی طراحی شده است.
محتوای ویدئویی برای سئو سایت بسیار مفید است
ویدئو برای سئو سایت شما بسیار مفید است و به ایجاد بک لینک به سایت، افزایش لایک و اشتراک گذاری محتواوبسایت شما، کمک فراوانی میکند این امر خود می تواند بر رتبه بندی سایت در موتورهای جستجو تأثیر بگذارد و ترافیک زیادی به سایت شما هدایت کند.
محتوای ویدئویی سرعت انتقال اطلاعات را نسبت به دیگر فرمتهای محتوا، افزایش میدهد
فیلم ها، سرعت انتقال اطلاعات را افزایش میدهند. اگر مشتریان شما چیزی را بشنوند، احتمالاً تنها حدود 10٪ از این اطلاعات را تا سه روز بعد به خاطر دارند. اما اگر آن چیزی که می شنوند با تصاویر مربوطه همراه باشد، به طور متوسط 65٪ از این اطلاعات از تا سه روز بعد به خاطر خواهند داشت.
پس فراموش نکنید که مشتریان شما ویدیو را دوست دارند و بازاریابی ویدیویی به خوبی میتواند بازدید کنندگان جدیدی را به سمت کسب و کارتتان جلب کند. طبق آمارها پس از تماشای ویدیو، احتمال تبدیل مخاطبانتان به مشتریان افزایش و در نتیجه احتمال خرید حدود 64 الی 85 درصد افزایش خواهد یافت.
یک شنبه 4 اسفند 1398 ساعت 10:32 |
بازدید : 17 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بازاریابی پورسانتی طبق تعریف ویکی پدیا چهار بخش دارد که که عبارتند از تاجر(merchant) یا فروشنده، شبکه (network)، ناشر (publisher) یا وابسته و مشتری (customer). ولی در سایر تعاریف این شیوه بازاریابی، طرفین شامل تاجر، ناشر و مشتری هستند، که در ادامه آنها را معرفی میکنیم:
تاجر یا فروشنده محصول
فروشنده، میتواند کارآفرین یا یک بنگاه اقتصادی بزرگ باشد. فروشنده، بازرگان، خالق کالا یا خرده فروش دارای کالایی است که آن را به بازار عرضه می کند. این محصول می تواند دارایی فیزیکی باشد یا کالای نامشهود مانند آموزشهای آنلاین باشد. فروشنده نیازی به حضور فعال در فرآیند بازاریابی ندارد، اما سود حاصل از خرید را با طرف وابسته شریک میشود.
وابسته یا ناشر
وابسته طرفی است که به معرفی محصول پرداخته و از تاجر پورسانت دریافت میکند. طرف وابسته میتوانند فرد یا شرکت باشد که کالای فروشنده را به شکلی جذاب به مشتریان بالقوه معرفی عرضه میکنند. به عبارت دیگر، طرف وابسته مصرف کنندگان را ترغیب میکند که محصول معرفی شده برای آنها سودمند است و آنها را ترغیب به خرید محصول میکند. اگر مشتری محصول را خریداری کند، وابسته بخشی از سود حاصل از فروش را دریافت می کند.
ابزارهایی که این افراد یا شرکتها برای ارتباط با مخاطبان و اجرای بازاریابی پورسانتی از آنها استفاده کنند شبکهها اجتماعی، وبسایتها و وبلاگها هستند.
افراد وابسته اغلب مخاطبانی دارند که دارای ویژگیهای خاص میباشند، و معمولا از علایق مخاطبین خود آگاه هستند و محصولات را براساس علایق مخاطبین معرفی میکنند. که این امر در اثر بخشی تبلیغات بسیار تاثیر گذار است.
به عنوان مثال ادمین یک پیج آرایشی در اینستاگرام، به بیان تجارب خود در رابطه با استفاده از محصولات آرایشی میپردازد و با معرفی محصول دنبال کنندگان خود را به خرید آن محصول ترغیب میکند.
مصرف کنندگان یا مشتریان
مصرف کنندگان و خریدهایی که انجام میدهند موتور محرک بازاریابی افراد یا شرکتهای وابسته هستند. شرکت های وابسته محصولات را درشبکههای اجتماعی، وبلاگها و وب سایتهای خود با آنها به اشتراک میگذارند.
هنگامی که مصرف کنندگان محصولی را میخرند، فروشنده و شرکتهای وابسته سود به دست آمده از خرید را براساس مقدار توافق شده با هم شریک میشوند.
نکته مهم در رابطه با افیلیت مارکتینگ این امر است که به ندرت پیش میآید خریداران هزینه بیشتری را برای محصول خریداری شده از طریق بازاریابی وابسته بپردازند. در واقع سهم طرف وابسته از سود فروش کالا پرداخت میشود. مصرف کننده روند خرید را کامل کرده و محصول را به صورت عادی دریافت می کند و تحت تأثیر سیستم بازاریابی شرکت های وابسته قرار نمی گیرد.
در آینده در رابطه با نکات مهم و انواع روشهای پرداخت صحبت میکنیم.
یک شنبه 4 اسفند 1398 ساعت 10:17 |
بازدید : 6 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) که با عناوین دیگری مانند بازاریابی معرف، بازاریابی پورسانتی، همکاری در فروش یا بازاریابی وابسته شناخته میشود، جز روشهایی از دیجیتال مارکتینگ است که سهم زیادی در کسب درآمد از اینترنت دارد.
سایت آمازون، اولین سایتی بود که از این سیستم بهره برد و مبلغی که برای پورسانت پرداخت میکرد، در مقابل سود بسیار زیادی که از این روش به دست آورد، بسیار ناچیز بود.
طبق آمارهای منتشر شده در ایالات متحده آمریکا، 81 درصد برندها و 84 درصد ناشران از مزایای بازاریابی وابسته استفاده میکنند و سالانه 10.1 درصد به هزینههای بازاریابی وابسته در ایالات متحده افزایش مییابد و این رقم در سال 2020 ، این تعداد به 6.8 میلیارد دلار خواهد رسید. در سال 2018 حدود 16 درصد از کل سفارشاتی که به صورت آنلاین انجام شدند با استفاده از شیوه بازاریابی وابسته انجام شده است.
بازاریابی وابسته چیست؟
بازاریابی وابسته فرآیندی است که از طریق آن یک شرکت یا سایت یا شخص که به آن طرف وابسته میگویند، برای محصولات شخص یا شرکت دیگر بازاریابی انجام میدهد و محصولات مورد نظر را به دیگران معرفی و از این بابت کمیسیونی کسب می کند و میزان فروش از طریق پیوندهایی که از وب سایت وابسته به وب سایت فروشنده ایجاد شده است، ردیابی می شود.
شیوه کار افیلیت مارکتینگ به چه صورت هست؟
این نوع بازاریابی طبق تعریف ویکی پدیا چهار بخش دارد که که عبارتند از تاجر(merchant) یا فروشنده، شبکه (network)، ناشر (publisher) یا وابسته و مشتری (customer). ولی در سایر تعاریف این شیوه بازاریابی، طرفین شامل تاجر، ناشر و مشتری هستند، که در مقالات آینده آنها را معرفی میکنیم.
شنبه 26 بهمن 1398 ساعت 17:7 |
بازدید : 6 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
"گوریلا مارکتینگ" (guerrilla marketing) با نامهای "بازاریابی چریکی" یا "بازاریابی پارتیزانی"، هم شناخته میشود و از جمله جالبترین روشهای بازاریابی است.
وقتی اولین بار اصطلاح بازاریابی چریکی را میشنویم، نام جنگهای چریکی را در ذهن ما متبادر میشود، اما دلیل این تشابه در این نامگذاری چیست و چرا اصولا به آن بازاریابی چریکی میگویند؟
با ما در این مقاله همراه باشید ...
بهتر است اول جنگ چریکی را معرفی کنیم. جنگ چریکی در ویکیپدیا به این صورت معرفی شده است:
جنگ چریکی (به فرانسوی: جنگ پارتیزانی) یکی از انواع جنگهای نامنظم است که در آن گروه کوچکی از افراد مسلح با استفاده از تاکتیکهایی چون کمین، شبیخون، خرابکاری، جنگ ایذایی، تاکتیکهای بزندررو، و جابجایی سریع به یک نیروی نظامی بزرگتر و کمتحرکتر حملهور شده و بلافاصله صحنه نبرد را ترک میکنند. واژه فرانسوی پارتیزان از روی واژه ایتالیایی پارتیجانو الگوبرداری شده است.
در واقع، زمانی که شرایط در جنگ به گونهای رقم میخورد که عملا امکان پیروزی وجود ندارد یا تعداد نفرات دشمن بسیار بیشتر از نیروهای خودی است، نیروهای چریکی اعزام میشوند. آنها نیروهای ویژه مخصوصی هستند که استراتژیهای کشنده را روی نیروهای دشمن اجرا میکنند تا شرایط را تغییر داده و دشمن را شکست دهند.
در تاریخ جنگهای بسیاری به شیوه چریکی در گرفته است، قدیمی ترین نمونه آن در تاریخ ایران اتفاق افتاد. در آن زمان سورنا سردار ایرانی قوم پات توانست با استفاده از جنگ چریکی، ارتش 45 هزار نفره رومیان را با ارتش 10 هزار نفره خود شکست دهد.
در دنیای بازاریابی نیز، بازاریابی چریکی به دلیل اینکه هزینههای کمی در استفاده از این روش لازم هست و احتمالا بالای موفقیت آن در جلب توجه مخاطبین، به جایگرین مناسبی برای بازاریابی سنتی تبدیل شده است.
در این نوع بازاریابی به جای تمرکز بر هزینه و استراتژیهای بازاریابی، تمرکز بر روی خلاقیت هست.
بازاریابی چریکی یا گوریلا مارکتینگ چیست؟
گوریلا مارکتینگ به عنوان ایدههای بدیع، مرتبط و مورد توجه تعریف میشود. که فراتر از معیارهای تبلیغات برند در فضاهای عمومی هستند.
بهترین مفاهیم ضمنی بازاریابی آنهایی هستند که مردم به سمت آنها جذب میشوند، میخواهند با آنها درگیر شوند و با دوستان خود شریک شوند.
گوریلا مارکتینگ از اشکال رو به رشد بازاریابی میباشد که به عنوان یک روش منحصر به فرد برای جذب مصرف کنندگان و ارایه محتوای ارزشمند برای اهداف تجاری شناخته شده است.
کمپینهای بازاریابی چریکی با ایجاد تجربه در شرکت کنندگان همراه است
در حقیقت، هدف اصلی در برگزاری کمپینهای گوریلا مارکتینگ، ارائه یک تجربه همهجانبه و استثنایی برای شرکتکنندگان است، به همین دلیل به گوریلا مارکتینگ بازاریابی تجربی (experiential marketing) نیز گفته میشود. در نتیجه کمپینها طوری طراحی میشوند تا شرکتکنندگان غافلگیر شده و تجربه به یاد ماندنی از این کمپینها در ذهن آنها ایجاد شود.
به این ترتیب بهتر است کمپینها در مراکز شهر یا جاهای شلوغ و پرتردد شهر اجرا شوند تا افراد بیشتری با آن درگیر شوند و تاثیرات مثبت کمپین را به دلیل نقش پررنگ رسانههای اجتماعی و روشهای ارتباطی که در دنیای مدرن مورد استفاده قرار میگیرد، مشاهده نمود. وقتی مردم چیز جدید و خاصی را میبینند، طبیعتا میخواهند از آن عکس یا فیلم بگیرند و از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی خود به اشتراک بگذارند یا برای خانواده و دوستان خود آن را تعریف کنند که این امر با درگیر کردن افراد بیشتر، خود در شناختهتر شدن محصول و برند تاثیر زیادی دارد.
چرا استفاده از تکنیکهای بازاریابی چریکی محبوب شده است؟
استفاده از تاکتیکهای بازاریابی دیجیتال به ویژه برای شرکتهای کوچک، در صورتی که به درستی طراحی و اجرا شوند، هزینه کمتر و اثرگذاری بیشتری دارد. تنها چیزهایی که برای موفقیت در بازاریابی چریکی لازم است صرف زمان کافی، پرانرژی بودن و به کارگیری خلاقیت است تا بتوان به گونهای توجه مخاطبین را جلب کرد تا آ«ها بهواهند تجربه خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.
یکی دیگر از روشهای استفاده از گوریلا مارکتینگ برای شرکتها، استفاده از احساسات مخاطبین برای ایجاد یک پیوند بین مصرفکننده و برند داست. این نوع کمپین نه تنها در ذهن مردم تاثیر زیادی دارد، بلکه موجب ایجاد اعتماد نسبت به برند میشود.
بازاریابی چریکی چه اهدافی را دنبال میکند؟
1. ارائه تبلیغ با کم ترین هزینه
2. جلب توجه
3. کمک به شناسایی بیشتر برند
گوریلا مارکتینگ چه انواعی دارد؟
شرکت ALT TERRAIN برای گوریلا مارکتینگ چند دسته عمده را معرفی کرده است که عبارتند از:
شنبه 26 بهمن 1398 ساعت 17:4 |
بازدید : 6 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
با فراگیر شدن ابزارهای الکترونیکی و امکان برقراری ارتباط، دیجیتال مارکتینگ نقش پررنگ تری نسبت به بازاریابی کلاسیک در موفقیت کسب و کارها پیدا کرده است. بازاریابی کلاسیک و دیجیتال مارکتینگ تفاوت های مورد توجه ای با یکدیگر دارند اما آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت ارتباط بین آن هاست. امروزه در امر بازاریابی تفکیک دنیای دیجیتال و دنیای واقعی چندان روش صحیحی به نظر نمی رسد. هرچند ممکن است تعدادی از کسب و کارها این روش را برگزینند.
بیش از هرگونه جداسازی نکته ی قابل تامل این است که در دیجیتال مارکتینگ مخاطب و مشتری کسب و کار همان مخاطبی ست که در بازاریابی کلاسیک مورد نظر بوده است. در واقع مخاطبی که کسب و کار را در فروشگاه زنجیره ای، بیلبورد خیابان، تیزر تلوزیون و ... می بیند همان مخاطبی است که کسب و کار را در شبکه های اجتماعی مشاهده و دنبال می کند. البته تفاوت های موجود بر روی نوع touch pointها (نقاط تماس) تاثیرگذار است؛ اما فرآیندها و بازار کسب و کار در هر دو مورد یکسان می باشد.
بنابراین در روند تحلیل بازار و بخش بندی بازار از مراحل دیجیتال مارکتینگ تفاوت چندانی حاصل نمی شود. اما می توان از ظرفیتی که دستگاه های الکترونیکی و بستر فضای مجازی فراهم می آورند برای پیشبرد اهداف استفاده کرد.
ممکن است یک کسب و کار تمایلی برای ارائه خدمات به تمامی نقاط جغرافیایی و بخش های بازار و یا تمام گروه های درآمدی نداشته باشد. بنابراین تمامی فرآیند بخش بندی و هدف گذاری بازار بدون توجه به دیجیتال یا واقعی بودن بازار انجام می شود. اما نکته حائز اهمیت آن است که در برنامه ریزی بازاریابی از زمان های استفاده مخاطبین از ابزار دیجیتال آگاهی وجود داشته باشد.
یک ویژگی قابل توجه در دیجیتال مارکتینگ امکان ارتباط نزدیک تر، فیلتر شده و هدفمند توسط خود کسب و کار با مخاطب هدف است. از آن جهت که کسب و کار بازار هدف خود را براساس بخش بندی صورت گرفته در مرحله بخش بندی بازار محدود کرده است؛ این روش برای محدود کردن هزینه ها بسیار موثر است.
به عنوان مثال یک کالای مرتبط با صنعت ساختمان را در نظر بگیرید. چنانچه این کسب و کار از طریق ایمیل مارکتینگ در مجموعه خبرنامه ای که برای فعالان حرفه ای این حوزه ارسال می شود با هزینه ای حتی بالاتر از حد معمول به تبلیغات بپردازد؛ نسبت به استفاده از مجموعه بیلبورد تاثیرگذارتری بیش تری خواهد داشت. در واقع تبلیغات بیلبورد و آگهی های تصویری اساسا در مراحل برند آگاهی و اطلاع رسانی به کار گرفته می شوند.
هنگامی که مجموعه ای از روش های دیجیتال مارکتینگ مانند برگزاری رویدادها، ارسال کاتالوگ، ارسال نمونه، ارسال ایمیل و ... انجام می پذیرد؛ دیجیتال مارکتینگ در زوایای مختلف خود نسبت به سایر روش ها نمره قابل قبولی در امر بازاریابی از دید نرخ بازگشت سرمایه بدست می آورد.
متخصصین دیجیتال مارکتینگ یک کسب و کار با نگاه به مسیر دیجیتال مارکتینگ موردنظر و با توجه به عناصر آمیخته بازاریابی (product، price و place) در نظر گرفته شده promotion ها را نیز طراحی می کنند. در واقع با توجه به ابزارهای موجود پروموشن ها نیز تحت تاثیر قرار می گیرند.
از قدیمی ترین روش ها در بازاریابی استفاده از رسانه های رادیو و تلوزیون است. بسیاری از متخصصین حوزه دیجیتال مارکتینگ و به طور کلی بازاریابی رسانه ی رادیو و تلوزیون را مدیای تبلیغات می دانند. وقتی برای یک کسب و کار برنامه منسجم دیجیتال مارکتینگ طرح ریزی می شود؛ در قسمت آفلاین مجموعه ای از رخدادها در موضوع ارائه محصول و خدمات و پروموشن ها و نقاط تماس مشخص وجود دارد. در حالت آنلاین نیز این موارد بسته به ابزارها وجود خواهند داشت.
یکی از نکاتی که در مطالعات بازاریابی توانسته تاثیر مهمی در میزان موفقیت برنامه های بازاریابی داشته باشد؛ بحث بررسی تجربه کاربر در انتخاب، خرید و اتفاقات بعد از خرید است. از اصطلاحاتی که اخیرا در حوزه دیجیتال مارکتینگ مورد توجه قرار گرفته است "نقشه سفر مشتری" می باشد که توسط متخصصین دیجیتال مارکتینگ یک کسب و کار ترسیم می گردد.
در این مرحله متخصصین دیجیتال مارکتینگ با روش های تخصصی سعی در بهبود تجربه کاربر دارند. در واقع آنچه دنیای دیجیتال در اختیار کسب و کار می گذارد همگی در جهت بهبود تجربه کاربر است. انوع سفارشات آنلاین، انواع تاکسی های اینترنتی، انواع امکان مقایسه قیمت ها و دریافت پیشنهادات برای خدمات، انواع محصولات و تنوع در انتخاب، انواع امکانات جهت به اشتراک گذاری نظرات خریداران قبلی، انواع امتیازدهی ها و... همگی ابزارهای هستند که دنیای دیجیتال در اختیار کسب و کار قرار می دهد تا با بهبود تجربه کاربران بر میزان فروش خود بیفزاید.
جهت آشنایی بیش تر با مراحل دیجیتال مارکتینگ و اصول آن به مجموعه مقالات با عنوان "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مراجعه نمایید.
دو شنبه 23 بهمن 1398 ساعت 7:59 |
بازدید : 7 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
هفتمین و آخرین عنصر در معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگفیلیپ کاتلر، physical evidence یا دارایی های فیزیکی نام دارد. دارایی های فیزیکی هر آن چیزی است که توسط مشتریان یک کسب و کار مشاهده می شود و بر روی آن ها تاثیرگذار است.
دارایی های فیزیکی یک کسب و کار شامل مواردی از جمله دفتر کار تا نحوه پوشش کارکنان آن می شود. این امر در محصولات به صورت کالا از تاثیرگذاری کم تری برخوردار است چرا که تمرکز مشتریان بر میزان کیفیت کالاست. اما در محصولات به صورت خدمات که کالایی به صورت فیزیکی و قابل مشاهده وجود ندارد، موارد قابل مشاهده فوق نقش جایگزین و پررنگی پیدا می کند.
جهت آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی و دیگر مراحل دیجیتال مارکتینگ به مقاله "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مراجعه نمایید.
دو شنبه 22 بهمن 1398 ساعت 7:58 |
بازدید : 4 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
عنصر ششم در معجون بازاریابی در دیجیتال مارکتینگ Process یا فرآیند است. تمامی مراحل از لحظه سفارش خدمات تا هنگامی که مشتری آن را دریافت می دارد؛ فرآیند ارائه محصول نامیده می شود. اهمیت این عنصر از معجون بازاریابی زمانی آشکار می شود که با وجود کیفیت مناسب خدمات و طی مسیر صحیح دیجیتال مارکتینگ میزان فروش کسب و کار به نسبت پایین است.
دلیل چنین شرایطی می تواند عدم آشنایی مشتریان به نحوه سفارش و دریافت خدمات و نیز پیچیده و دردسرساز بودن این فرآیندها باشد که تا حد زیادی مخاطب را از خود دور می سازد. بنابراین بسیار مهم است که فرآیندها تا حد امکان آسان و قابل دستیابی برای کاربر بوده و به صورت سازمانی نیز برای تمام واحدها شفاف باشد.
هر چقدر فرآیندها محکم تر و ساده تر در کنار یکدیگر قرار گیرند علاوه بر اینکه تجربه کاربری بهتری ایجاد خواهند کرد، باعث بروز شرایط مستحکم تر و جامع تری برای ارائه خدمات نیز می شوند. نقاط ضعف احتمالی موجود در فرآیندها و امکان بروز خطا در آن ها می تواند بر روند کاری و طی مسیر دیجیتال مارکتینگ کسب و کار و مشتریان تاثیر بگذارد.
همانگونه که در محصولات به صورت کالا کیفیت و نحوه عملکرد کالا اهمیت بسیاری دارد در خدمات نیز فرآیندها نشان دهنده عملکرد بوده و از اهمیت بالایی برخوردارند.
جهت آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی و مراحل دیجیتال مارکتینگ به سری مقالات "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مراجعه نمایید.
دو شنبه 22 بهمن 1398 ساعت 8:3 |
بازدید : 6 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
همانطور که گفته شد در تعریف دیجیتال مارکتینگ فیلیپ کاتلر برای معجون بازاریابی، برای محصولات به صورت خدمات سه عنصر دیگر نیز وجود دارد که مهمترین آن People یا کارمندان و پرسنل یک کسب و کار است.
از آنجایی که ارتباط پرسنل با مشتریان در نقاط تماس (touch points) اتفاق میافتد، نحوه رفتار و برخورد آنها بسیار حائز اهمیت است. هنگامی که یک کسب و کار محصولی را به صورت خدمات ارائه میدهد، دیگر کالایی به صورت فیزیکی وجود ندارد تا مشتری در لحظه اول با مشاهده ی آن کیفیت کالا را ارزیابی کند. در اینجا آنچه اهمیت مییابد و در نگاه اول نشان دهنده کیفیت خدمات خواهد بود، نحوه برخورد کارمندان با مشتریان است.
چراکه در اکثر اوقات خدمات توسط افراد و کارکنان یک کسب و کار به مشتریان ارائه میشود. بنابراین نقش کارکنان و برنامه ریزیهایی که برای آنها صورت گرفته، نحوه گزینش آنها و میزان تناسب با شغل و جایگاه از نکات حائز اهمیت است.
جهت کسب آگاهی بیشتر در خصوص سایر عناصر معجون بازاریابی، به مقالات موجود در لینک های زیر مراجعه نمایید. هم چنین برای آشنایی با اصول دیجیتال مارکتینگ مجموعه مقالات با عنوان "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مطالعه بفرمایید.
دو شنبه 21 بهمن 1398 ساعت 10:54 |
بازدید : 10 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
در معجون بازاریابی کاتلر، در تعریف دیجیتال مارکتینگ، عنصر چهارم Promotion یا تشویق ها می باشد. پروموشن مجموعهی هر آن چیزی است که یک کسب و کار برای معرفی، ارائه و توسعه فروش محصولات خود انجام میدهد.
در دیجیتال مارکتینگ، پروموشنها انواع متفاوت دارد که میتوان به این موارد اشاره کرد: پروموشن بر مبنای قیمت، بر مبنای نحوه پرداخت هزینه محصول، بر مبنای حجم و میزان خرید، بر اساس دورههای خرید و مناسبتهای زمانی خاص، بر مبنای خرید ترکیبی از چند محصول و غیره. از معروفترین پروموشنها، تخفیف است که در عین حال کم اثرترین نوع نیز میباشد.
یکی از تاثیرگذارترین نوع پروموشنها در یک برنامه دیجیتال مارکتینگ اصولی مدلی است که براساس یک فرآیند کاملا حرفهای به آن دسته از مشتریان که کسب و کار را به سایرین معرفی میکنند و هم چنین به گروهی که از طریق معرفی آنها محصولی را خریداری کنند، هدایا و پاداش هایی ارائه میگردد.
پروموشن عبارت است از ارائهی یک تشویق در قبال یک عمل خاص در یک محدوده زمانی مشخص. این سه مشخصه، اسکلت اصلی یک پروموشن را تشکیل میدهند. تا امروزه حدود 30 نوع پروموشن تعریف شده است که در گروههای مختلف قرار می گیرند.
آخرین نوع پروموشن تبلیغات است. در دنیای واقعی تبلیغات به معنای حضور در رسانههای جمعی مانند بیلبورد، آگهی تلوزیونی و غیره است. این نوع از پروموشن در یک برنامه بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ زمانی ارائه میشود که گام های قبلی به طور کامل صورت گرفته و به نتیجه رسیده باشند.
البته به این نکته نیز باید توجه داشت که تبلیغات با هدف ایجاد آگاهی انجام میپذیرد و در ذات خود باعث افزایش فروش محصولات نمیشود. بنابراین چنانچه یک کسب و کار به دنبال افزایش فروش خود است، در برنامهریزی دیجیتال مارکتینگ آن تبلیغات راه حل نهایی خواهد بود.
برای آشنایی با سایر عناصر معجون بازاریابی به مجموعه مقالات "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مراجعه نمایید.
دو شنبه 21 بهمن 1398 ساعت 10:51 |
بازدید : 10 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بخش نهم : سومین عنصر معجون بازاریابی، محل های ارائه
در معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگفیلیپ کاتلر، سومین عنصر Place یا مکان ارائه کالا می باشد. در بازاریابی کلان فارغ از اینکه یک کسب و کار در دنیای واقعی قصد بازاریابی دارد یا در دنیای دیجیتال، محل های ارائه کالاها بسیار حائز اهمیت است.
در این گام از دیجیتال مارکتینگ گستره جغرافیایی ارائه خدمات به مشتریان بررسی و تعیین می شود. در خدمات به صورت کالا مسئله حائز اهمیت حمل و نقل کالا و رساندن آن به دست مشتریان است. این تفکر که با همه گیر شدن ابزارها و فضای دیجیتال دیگر مرز جغرافیایی برای بازار یک کسب و کار در فرآیند دیجیتال مارکتینگ وجود ندارد تا حدودی صحیح است.
در واقع می توان با بازاریابی صحیح و بکارگیری اصول دیجیتال مارکتینگ مشتریانی داشت که از سراسر کشور به صورت اینترنتی کالا و خدمات یک کسب و کار را خریداری می کنند. حال مسئله این است که یک کسب و کار با توجه به سرمایه و امکانات خود تا چه حد می تواند محصولات را برای مشتری ارسال نماید.
این مورد برای محصولات با شرایط خاص نگهداری و حمل و نقل حتی در مقیاس کوچکتر شهری اهمیت می یابد. به عنوان مثال محصولی مانند یک دارو که توسط مشتری از یک داروخانه اینترنتی خریداری شده است آیا به موقع و در سلامت فیزیکی کامل به دست مشتری خواهد رسید.
در چنین مواردی اغلب حوزه کاری تعریف شده در دیجیتال مارکتینگ محدود به همان شهری خواهد بود که مرکز فروش در آن قرار دارد و تا زمانی که مراکز جدید در نقاط دیگر تاسیس نگردد به همان منطقه جغرافیایی محدود خواهد بود.
هم چنین از آن جایی که در بسیاری از کالاها مواردی چون خدمات پس از فروش بسیار مهم است گستره جغرافیایی ارائه کالا و خدمات در امر بازاریابی، دیجیتال مارکتینگ و در نتیجه جلب اعتماد مشتریان بسیار مهم خواهد بود.
جهت کسب اطلاعات بیش تر در زمینه مراحل دیجیتال مارکتینگ و اصول آن به سری مقالات "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" مراجعه نمایید. هم چنین لینک مقالات سایر عناصر معجون بازاریابی قابل دسترسی است.
دو شنبه 21 بهمن 1398 ساعت 10:46 |
بازدید : 16 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بخش هشتم : دومین عنصر معجون بازاریابی، قیمت
عنصر دوم در معجون بازاریابی فیلیپ کاتلر در دیجیتال مارکتینگ، price یا قیمت نام دارد. اینکه محصولات یک کسب و کار با چه قیمتی ارائه شوند موضوع بسیار مهمی است و برای تعیین آن باید در گام شناسایی و مظالعات بازار از مراحل دیجیتال مارکتینگ، کار کارشناسی دقیق صورت گیرد.
اطلاعات جمع آوری شده منجر می شود کسب و کار و متخصصین دیجیتال مارکتینگ آن به شناخت در زمینه های بسیاری که برای "قیمت گذاری مناسب" ضروری اند دست یابند. شناخت در زمینه هایی مانند: سطح توان مالی مشتریان، قیمت رقبا، سطح انتظار مخاطبین، انتخاب مخاطبان.
در نهایت نیز با توجه به موارد فوق و براساس محصول طراحی شده و پوزیشنی که در گام پوزیشنینگ از دیجیتال مارکتینگ برای برند درنظر گرفته شده است؛ قیمت تعیین می گردد. این نگرش که همواره تعیین قیمت های پایین تر باعث جذب مخاطبان می شود برای گروه مشتریان قیمت گرا تا حدودی صحیح است.
در صورتی که اگر یک کسب و کار در بخش بندی بازار و هدف گذاری بازار، مشتریان کیفیت گرا را به عنوان بخشی از جامعه هدف خود در نظر گرفته باشد؛ این پایین بودن قیمت ها به معنای کیفیت پایین ارائه خدمات و محصول بوده و تاثیر بسیار منفی در جذب مشتری خواهد داشت.
هم چنین قیمت بسیار بالا نیز تاثیرات مخربی خواهد داشت. بنابراین نکته مهم در این مرحله از دیجیتال مارکتینگ تعیین قیمت منطقی و متناسب بودن آن با محصول است.
البته شایان ذکر است که چنانچه در بین مشتریان هدف، دسته ای از مشتریان به محصولات لوکس و اصطلاحا لاکچری علاقمندند؛ برای آنان خلاقیت و تمایز در محصول و عدم دسترسی عام به آن از قیمت نهایی دارای اهمیت و ارزش بالاتری خواهد بود.
برای مطالعه سایر مقالات این مجموعه با عنوان "دیجیتال مارکتینگ چیست؟" و آشنایی با سایر مراحل دیجیتال مارکتینگ و دیگر عناصر معجون بازاریابی بر روی لینک کلیک نمایید.
چهار شنبه 16 بهمن 1398 ساعت 17:26 |
بازدید : 11 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
آمیخته بازاریابی ابزاری است که از چندین عنصر منحصر به فرد اما به هم پیوسته و وابسته به هم تشکیل شده است. در مدل 4P، این عناصر به ترتیب محصول، قیمت، پروموشن و محل ارائه یا بازار هستند. توجه به این چهار مولفه برای تعیین یک استراتژی موثر و شفاف برای معرفی یک محصول به بازار کمک فراوانی میکند. هر کدام از این عناصر در آمیخته بازاریابی بسیار مهم هستند و لازم است توجه ویژه ای به آنها شود.
اولین عنصر معجون بازاریابی، محصول
اولین و مهمترین عنصر معجون بازاریابی در تعریف دیجیتال مارکتینگ فیلیپ کاتلر، (product) یا محصول است. یک کسب و کار دارای تعدادی محصول است. گاهی با وجود اینکه این محصولات مشخصاند؛ ممکن است در گام نخست یعنی تحقیقات بازار یا مارکتینگ سرچ، لازم باشد در محصولات تغییراتی ایجاد شود. این فرآیند “طراحی محصول” نامیده میشود.
البته این امکان نیز وجود دارد که در سایر گامهای بعدی، نیز لازم باشد برخی تغییرات بر روی محصولات ایجاد شود. این تغییرات لزوما تغییرات اساسی نخواهند بود.
به عنوان مثال یک کارخانه تولید بستنی را در نظر بگیرید که جامعه هدف خود را گروههای سنی پایینتر قرار میدهد. این کارخانه با توجه به اصول بازاریابی و حتی دیجیتال مارکتینگ میتواند در مرحله طراحی محصول، تغییراتی در بستهبندیهای خود ایجاد کند تا بتواند در جذب مخاطب هدف موفقتر عمل کند.
طراحی محصول که امروز به یک دانش و شغل تخصصی تبدیل شده که با کمک آن میتوان نتایج هوشمندانه و متمایز از رقبا ایجاد کرد. بنابراین آگاهی کامل و برنامهریزی در خصوص اینکه یک کسب و کار قصد دارد چه مسیر دیجیتال مارکتینگ را طی کند، چه محصولاتی را ارائه دهد و این محصولات تا چه حد در راستای پوزیشن یابی کسب و کار است؛ برای رسیدن به اهداف استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ ضروری است.
اما قبل از اینکه به بیان فرایند طراحی محصول بپردازیم، لازم است در رابطه با محصول توضیحاتی ارائه دهیم.
محصول چیست؟
محصول، کالایی است که یک نیاز یا خواسته را برطرف میکند. محصول میتواند کالای فیزیکی، خدمات یا پیشنهادات باشد. محصول هر نوعی که داشته باشد یک چرخه عمر محصول دارد و کسب و کارها با توجه به چرخه عمر محصول برنامهریزیهای لازم را انجام میدهند.
توجه به چرخه عمر محصول بسیار مهم است و با توجه به آن است که در بازار همیشه در حال تغییر، برندها میتوانند بازسازی و احیا شوند.
محصول موفق باید بتواند یک نیاز خاصی که در بازار وجود دارد را برآورده کند. همچنین از لحاظ عملکردی باید مطابق با ویژگیها و خصوصیاتی که با آنها به مشتریان معرفی شده است، به درستی عمل کند.
توسعه محصول با ایجاد تمایز در بازار، به برندسازی و ایجاد وفاداری در مشتریان کمک میکند.
مهمترین خصوصیت یک محصول چیست؟
در یک کلام شناسایی و ایجاد تمایز! هر محصولی باید یک ویژگی خاصی داشته باشد تا بین آن محصول با محصولات مشابه در بازار یک تمایز و تفاوت وجود داشته باشد. همیشه این سوال را از خود بپرسید که چرا مشتریان باید محصول مرا بخرند؟ محصول من در مقایسه با سایر محصولات مشابه در بازار چه ویژگی منحصر به فردی دارد؟ بر چه مبنایی محصول من بهتر از محصولات رقبا هست؟
بنابراین شناسایی و ایجاد تمایز مهمترین نکته در آمیخته بازاریابی محصول است. ایجاد تمایز، برای کلیه اقدامات بعدی مثل قیمت گذاری، استراتژیهای لازم برای ارتباطات با مشتریان و غیره بسیار موثر هست. بنابراین تلاش برای به وجود آوردن مجموعهای از خصوصیات منحصر به فرد برای هر محصولی ضروری است.
محصول در آمیخته بازاریابی
درک عناصر تشکیل دهنده یک محصول و موارد لازم برای فروش موفقیت آمیز، بازاریابی محصول نامیده میشود. محصول نقش مهمی در توسعه استراتژی آمیخته بازاریابی دارد که این عناصر شامل مکان، قیمت و پروموشن میشود. از طریق تعریف ویژگیها و مزایای محصول، بقیه عناصر آمیخته بازاریابی مشخص میشوند.
جهت آشنایی کامل با مراحل و اصول دیجیتال مارکتینگ به سایر مقالات این مجموعه با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 15:47 |
بازدید : 13 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
در سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” تا به این جا آموختید مراحل تحلیل بازار، بخش بندی بازار، هدف گذاری بازار، و جایگاه یابی در بازار را باید طی کرده تا با شناسایی دقیق مشتریان خود و تعیین جایگاه محصول خود در ذهن آنها، از منابع خود در بهینهترین حالت استفاده نمایید. در گام بعدی دیجیتال مارکتینگ کاتلر عبارت “میکس دیجیتال مارکتینگ” یا “آمیخته بازاریابی” را مطرح می کند. آمیخته بازاریابی دیجیتال برای محصولات به صورت کالا شامل چهار عنصر و برای محصولات به صورت خدمات شامل هفت عنصر می باشد که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
معجون بازاریابی چیست؟
معجون یا آمیخته بازاریابی، به این دلیل آمیخته نام گرفته که شامل موارد مختلفی میباشد، اما هیچ یک از این مراحل خود به تنهایی معنایی ندارند و در کنار یکدیگر شکل میگیرند.
چهار عنصر معجون بازاریابی که در دیجیتال مارکتینگ به 4p معروف است عبارتند از : product – price – place – promotion با معانی : محصول – قیمت – بازار – تشویق ها.
برای محصولات به شکل خدمات سه عنصر دیگر نیز به موارد فوق افزوده شده و معجون بازاریابی شامل 7p خواهد بود. این هفت عنصر عبارتند از : product – price – place – promotion – people – process – physical evidence با معانی : محصول – قیمت – بازار – تشویق ها – کارمندان و پرسنل – فرآیندها – دارایی های فیزیکی.
این موارد هم زمان میتوانند بر خود محصول و کیفیت آن تاثیر بگذارند. به همین دلیل به آن آمیخته بازاریابی گویند. بنابراین در برنامه ریزی بازاریابی باید این موارد را مدیریت نمود. برای مثال قیمت را تغییر داد، شبکه توزیع و محدوده توزیع را مدیریت کرد، انواع پروموشنها و روش های تشویقی را تعریف نمود. محدوده نیروی انسانی را تعیین کرد. به تعیین داراییها پرداخت .
در این گام تقریبا مرحله طراحی پایان یافته و سپس باید وارد مرحله اجرا شد. در ادامه این مجموعه مقالات هر یک از عناصر معجون بازاریابی به طور جداگانه بررسی خواهند شد.
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 15:46 |
بازدید : 12 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
در سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” با مراحل دیجیتال مارکتینگ آشنا شدید. آموختید که برای یک آغاز حرفهای باید تحلیل بازار انجام داده تا با شناخت کافی گام بردارید. سپس در گامهای به بخش بندی بازار و هدف گذاری بازار خود پرداختید تا بتوانید مشتریان خود را هر چه دقیق تر شناسایی کنید. گام بعدی در روند دیجیتال مارکتینگ، پوزیشنینگ و یا تعیین جایگاه در بازار است. این گام بسیار مهم بوده و در گذشته تحت عنوان برندینگ شناخته می شده است. در واقع هدف کسب و کار در گام پوزیشنینگ مشخص کردن جایگاه برند خود در بازار و در نتیجه ایجاد جایگاه اختصاصی در بین مشتریان میباشد.
چرا تعیین جایگاه در بازار مهم است؟
بدون پوزیشنینگ یا تعیین جایگاه در بازار فرآیند تاثیرگذاری درازمدت بر مخاطب و درنتیجه افزایش میزان فروش در اثر برند شدن کسب و کار رخ نمی دهد. بدون پوزیشن کردن یک کسب و کار خدمت یا کالایی را اصطلاحا به شکل فلهای عرضه میکند که در صورت تغییر نام آن تفاوتی برای مشتریان ایجاد نمیشود.
با پوزیشنینگ در واقع مشخص میشود که کسب و کار قصد دارد با چه گروهی از مشتریان و در چه جایگاهی محصولات خود را ارائه نماید. در این مرحله شما تعیین میکنید محصول شما در ذهن مخاطب چه جایگاهی دارد. آیا محصول در ذهن مخاطب در سطح بالا قرار دارد، در سطح متوسط قرار دارد و یا در سطح پایین.
به عنوان مثال یک خودرو را در نظر بگیرید که مخصوص جوانان است و با هزینه تقریبی متوسط رو به بالا تهیه شده است. در اینجا ارائه دهنده خودرو این گروه از مشتریان را هدف گذاری نموده است و خود را با یک محصول معین و ویژگیهای مشخص آن در ذهن مشتری پوزیشن میکند.
رابطه جایگاه سازی با برند شما چیست؟
در واقع در یک فرآیند دیجیتال مارکتینگ موفق، برند باید به مرحلهای رسیده باشد که با طرح این پرسش برای گروه خاص از مشتریان که چه کالایی را مناسب خود میدانند؛ بلافاصله نام آن برند و محصول به عنوان یکی از گزینهها به ذهن مشتریان بیاید. دست یابی به این امر آسان نبوده و کسب و کار باید از روزهای آغازین شروع به کار خود تلاش کند با روشهای صحیح دیجیتال مارکتینگ و پوزیشنینگ برای کسب و حفظ چنین جایگاهی تلاش نماید.
هنگامی که شما بر ساختن جایگاه محصول خود در ذهن مخاطب کار میکنید، در واقع میخواهید تصور و ذهنیت آنها را نسبت به برند خود بسازید. هدف شما در جایگاه سازی نشان دادن ارزش خاصی از محصول شما است که در محصول رقبا نمیتوان به ان دست یافت و همین تفاوت موجب میشود برند شما در ذهن مخاطب نقش ببند.
سه شنبه 8 بهمن 1398 ساعت 15:44 |
بازدید : 8 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
بخش چهارم
تاکنون در سری مقالات “دیجیتال مارکتینگ چیست” با بازاریابی دیجیتال و مراحل کلی آن آشنا شدید. همچنین درباره مراحل تحلیل بازار و بخش بندی بازار جهت استفاده بهینه از منابع و نزدیک شدن به مشتریان هدف خود مطالعه نمودید. گام بعدی در این مسیر، هدف گذاری بازار است. یک کسب و کار با تحلیل بازار وضعیت کلی آن و مشتریان خود را ارزیابی مینماید. سپس در فرآیند بخش بندی بازار گروه های مختلف مشتریان را شناسایی میکند. در گام هدف گذاری بازار نیز گروههای موردنظر خود را طبق اصول دیجیتال مارکتینگ انتخاب کرده و بر روی بخش های انتخاب شده و مشتریان هدف متمرکز میشود.
چرا باید در بازار هدف گذاری کنید؟
در واقع در این گام از دیجیتال مارکتینگ بخشهای انتخابی از جامعه مشتریان هدف باز هم کوچکتر میشود. در این صورت است که میتوان به طور متمرکز و مستقیم در ذهن و قلب مشتریان هدف نفوذ کرد. در نتیجه این موضوع انتقال پیام در روند بازاریابی، تبلیغات و دیجیتال مارکتینگ به مشتریان به طور کامل صورت خواهد گرفت.
از مهم ترین دلایل برای هدف گذاری بازار صرف بودجه تبلیغات و بخصوص دیجیتال مارکتینگ در بخش هایی ست که بیش ترین بازگشت سرمایه را برای کسب و کار به دنبال خواهند داشت. به این وسیله می توان پروموشن ها را نیز به طور هدفمند طراحی کرد.
به عنوان مثال مک دونالد بزرگ ترین رستوران زنجیره ای در جهان هنگامی که بخش اصلی مشتریان آن را نوجوانان، جوانان و خانواده هایی عموما با فرزندان کم سن و سال تشکیل می داد؛ در محیط رستوران های خود امکاناتی مانند “اینترنت رایگان”، “وعده غذایی شاد” که به نحوی شامل شخصیت های کارتون های والت دیزنی میشد، “محل بازی کودکان” و… را ارائه داد. اما با گذشت سالها هنگامی که جامعه مشتریان آن به افراد میانسال تغییر یافت و با کاهش فروش مواجه گردید؛ در هدف گذاری جدید خود منو غذایی سالمتر و انواع قهوه را گنجاند.
به این ترتیب در دیجیتال مارکتینگ هدف گذاری بازار در مقاطع زمانی مختلف جهت صرف صحیح و دقیق سرمایه و جذب مشتریان بیش تر بسیار حیاتی خواهد بود.
دو شنبه 7 بهمن 1398 ساعت 16:12 |
بازدید : 176 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
در مقالههای پیشین با مفهوم دیجیتال مارکتینگ آشنا شدید، درباره مراحل بازاریابی دیجیتال مطالعه کردید و با مرحله آغازین دیجیتال مارکتینگ، تحلیل بازار، آشنا شدید. گام بعدی در این مسیر برای یک کسب و کار، بخش بندی بازار است. بخش بندی بازار در واقع به منظور انتخاب مشتری هدف شما صورت میگیرد. بخش بندی در انواع مختلف و از منظرهای گوناگون صورت می پذیرد. از جمله براساس موقعیت جغرافیایی، سن، جنسیت، تحصیلات، درآمد، فرهنگ و بسیاری مشخصههای دیگر.
هدف از بخش بندی بازار چیست؟
باید توجه داشت گام بخش بندی بازار در دیجیتال مارکتینگ عموما براساس محصول صورت می گیرد. برای محصولات عمومی بخش بندی بازار چندان معنای خاصی ندارد. به عنوان مثال کالای شیر در سبد لبنیات یک محصول عمومی است. در همین مثال چنانچه محصول یک نوع شیر با افزودنی های خاص و یا روش تهیه ی خاص خود باشد دیگر یک کالای عمومی نبوده و بخش بندی بازار برای آن ارزشمند است.
هدف از این مرحله آن است که یک کسب و کار بتواند با بودجه محدودی که دارد به حداکتر تعداد مشتری و در نتیجه راندمان و درآمد بیش تری دست یابد. در صورت عدم بخش بندی باید به روش بازار عمومی عمل کرد که در ادامه هزینه های بالاتری را تحمیل خواهد کرد. این امر باعث هدفمند کردن حرکات تبلیغاتی و متمرکز شدن بودجه و انرژی در دسته ای از مشتریان است که بازار اصلی کسب و کار را تشکیل می دهند.
البته شاید در مراحل پایانی یک برند شناخته شده امکان توسعه گروههای هدف خود را داشته باشد اما در آغاز راه یک کسب و کار استفاده از نقاط خاص و بخش بندی های خاص که براساس مطالعات بدست آمده بهینه تر است.
چرا باید بازار را محدود کرد؟
بخش بندی بازار یک بحث کاملا تخصصی میباشد. نکته قابل توجه این است در ذهن افراد به صورت پیش فرض علاقه به فراگیری تمام بازار وجود دارد. عمده افراد در بازار تمایل دارند محصولات و خدمات خود را به شکلی تعریف نمایند که همه در بخشهای مختلف بازار مشتری آنها باشند. این موضوع اشتباه رایج بزرگی است که همواره رخ میدهد. برای مثال یک میوه فروشی در منطقهای مشخص به منظور فروش حداکثری اگر صرفا میوههای متنوع در کلاسهای مختلف کیفی را فراهم کرده و طبق نیاز مشتری میوه با کیفیت متناسب تهیه نکند، قطعا دچار زیان خواهد شد.
اصولا باید بازار را محدود کرد و برروی آن سرمایه گذاری نمود. زیرا همواره باید این نکته را در نظر داشت منابع تخصیص داده شده، محدود هستند. البته برندهای بزرگی مانند کوکاکولا منابع وسیعی را جهت تبلیغات محصولات خود را در اختیار داشته و همه بازار را در محدوده خود قرار دادهاند. اما باید به یاد داشت محصولاتی با چنین ویژگی بسیار اندک هستند. همچنین باید در نظر داشت در این سطح نیاز به توان بازاریابی و برندینگ فوق العاده بالا و هزینه بسیار گزاف میباشد. بنابراین بسیار حائز اهمیت است تا جامعه هدف و مخاطبین به طور دقیق مشخص شده تا از منابع موجود در بهینهترین حالت استفاده گردد.
جهت آشنایی با سایر گام ها و مراحل دیجیتال مارکتینگ به دیگر بخش های این سری از مقالات با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمایید.
دو شنبه 7 بهمن 1398 ساعت 16:7 |
بازدید : 39 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
واقعیت آن است که بازاریابان به دنبال شناسایی مخاطبان و نیازمندان احتمالی به محصولات خود هستند و تلاش میکنند مراکز تجمع این افراد را شناسایی کرده و به روشی آنها را از وضعیت محصولات خود آگاه سازند. بازاریابان به دنبال ایجاد شرایط فروش و همچنین تکرار در خرید مشتریان میباشند.
دیجیتال مارکتینگ شامل چه مراحلی است؟
مکاتب مختلف و متنوعی در بحث بازاریابی وجود دارند. یکی از این مکاتب که با نگاهی جامع، تجویزی و به صورت مرحله به مرحله فرآیند مدیریت بازاریابی را بیان میکند، مدل بازاریابی فیلیپ کاتلر میباشد. بدین منظور جهت بازاربابی باید فرآیند طراحی، اجرا و کنترل صورت گیرد. این مکتب در بخش طراحی مراحل مختلفی شامل تحقیقات بازار، تقسیم بندی بازار، انتخاب مشتری هدف، فرآیند طراحی آمیخته بازاریابی که خود متشکل از پارامترهای مختلفی بوده و بر خرید مخاطب تاثیرگذار هستند،را تعریف کرده است. سپس مرحله اجرای فرآیندهای طراحی شده صورت گرفته و همواره کنترل و ارزیابی امور انجام شده، باید در مراحل کاری قرار گیرد.
تحلیل بازار در دیجیتال مارکتینگ چگونه است؟
اولین گام جهت تدوین برنامه دیجیتال مارکتینگ برای یک کسب و کار پس از شناخت استراتژیهای آن، تحلیل بازار است. تحلیل بازار یک کار کارشناسی است که شناخت جامع و دقیقی از وضعیت بازار بدست میدهد. آگاهی از ذائقه و نیاز مشتریان، جهت فروش محصول، امری ضروری است. با شناخت کامل مشتریان میتوان گام های بعدی را بدرستی برداشت.
بنابراین در فرآیند تحلیل بازار، باید از ذهنیت مخاطب، قیمتی که حاضر است بابت ارزش محصول شما پرداخت کند، نیاز و علایق او آگاه پیدا کرد، هم زمان باید عملکرد رقبا را مورد بررسی قرار داده، تا نقاط ضعف را خود در مقایسه با آنها به دست آورده و درصدد اصلاح و بهبود این نقاط برآییم. همچنین اطلاع از روندهای موجود در بازار، مراکز تجمع مشتریان، بایدها و نبایدها و بسیاری موارد دیگر، موجب میشود تا مرحله تحقیق و تحلیل بازار، یکی از آیتمهای اساسی و زیربنایی موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب و کار را تشکیل دهد.
اهمیت تحلیل بازار در دیجیتال مارکتینگ چیست؟
در گذشته نه چندان دور شاید این موضوع به خصوص افرادی که به کار اجرایی اعتقاد داشتند، معنا نداشت. اما امروزه آغاز یک کسب و کار بدون تحقیقات حرفهای، ریسک بزرگی را در ادامه مراحل کار ایجاد کرده و منجر به رخداد شکستهای بعدی میشود. همچنین با تحقیق و تحلیل بازار، دید خود را گسترش داده و موارد بیشتری جهت سرمایه گذاری بالاتر و حرفهایتر میابید.
هرچند تحقیقات بازار برای گام تحلیل بازار در یک پروژه دیجیتال مارکتینگ در کشور ما نقاط کنترلی بسیاری دارد. و جامعه در برابر ارائه کامل و صحیح اطلاعات تا حدودی از خود مقاومت نشان میدهد؛ با این وجود روشهایی برای رسیدن به نتایج نسبتا مطلوب وجود دارد.
چنانچه مرحله تحلیل بازار به درستی انجام شود نه تنها شناخت مناسبی از وضعیت کلی بازار را می دهد بلکه به کمک آن می توان از قابل قبول بودن میزان رشد و توسعه کسب و کار در آینده اطمینان حاصل کرد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص سایر گام های دیجیتال مارکتینگ به دیگر مقالات این سری با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” مراجعه نمائید.
یک شنبه 6 بهمن 1398 ساعت 15:10 |
بازدید : 14 |
نوشته شده به دست admin |
(نظرات )
امروزه مسئله دیجیتال مارکتینگ از جمله داغ ترین مباحث در زمینه بازاریابی است. می توان گفت کمتر کسب و کاری وجود دارد که اندکی پس از آغاز به کار ایدهی توسعه بازار خود را از طریق دیجیتال مارکتینگ در سر نپرورانده باشد.
در این سری از مقالات سعی شده است تا بازاریابی به طور خاص از منظر دیجیتال مارکتینگ بررسی شود و علاوه بر ذکر مفاهیم تئوریک به زبان قابل درک، نمونه های عملی و تجارب با ارزش از زاویه دید یک مدیر ارشد با سابقهی سالها فعالیت در حوزه دیجیتال مارکتینگ نیز گنجانده شود.
با توجه به گسترش ارتباط مردم و حضور آنها در رسانههای دیجیتال مانند موبایل و وب، بازاریابان متوجه شدند میتوانند برای بازاریابی محصولات و خدمات خود از این مسیر استفاده نمایند. در واقع در فضای بازاریابی به دنبال محلی هستیم که توجه مخاطب در هر عرصه و زمانی به آن جلب شود.
بیلبوردهایی که در اتوبانها نصب شدهاند، پاسخی به حضور مخاطبین در بزرگراهها و ترافیک هستند و هدف استفاده از توجهی است که میتوانند داشته باشند. دیجیتال مارکتینگ نیز بدین شکل به وجود آمد. با توجه به حضور مخاطب در فضای دیجیتال رستهای از ابزارها با ویژگیهای خاص خود به وجود میآیند تا بتوانند در فضای دیجیتال به اقدامات بازاریابی بپردازند.
دیجیتال مارکتینگ (بازاریابی دیجیتال) چیست؟
دیجیتال مارکتینگ نوعی از بازاریابی است که به جای رخداد در فضای واقعی در فضای دیجیتال اتفاق می افتد. هرچند برای یک کسب و کار تفکیک این دو مورد چندان صحیح نیست. زیرا هر کسب و کار دارای برنامه بازاریابی مشخص است که در آن برخی از حرکات بازاریابی و نقاط تماس (touch point) به دلیل آنلاین بودن مشتریان از طریق دیجیتال مارکتینگ و فضای آنلاین صورت میگیرد.
قبل از آن که بخواهیم وارد بحث دیجیتال مارکتینگ شویم، باید با بازاریابی آشنایی پیدا کنیم. بازایابی نگرش های مختلفی دارد. برخی ممکن است بازاریابی را با مفهوم ویزیتوری اشتباه بگیرند. بازاریابی به معنای یافتن بازارهای جدید و همچنین مشتریانی که به محصولات و خدمات ما نیاز دارند، میباشد.
بازاریابی چیست؟
بازاریابی دارای مکاتب و مراحل مختلفی است. اما جامعترین و تجویزی ترین و مرحله بندی ترین بازاریابی متداول فیلیپ کاتلر میباشد. تعریفی که کاتلر از بازاریابی ارائه میدهد :”بازاریابی طیف وسیعی از فعالیت هایی است که به قصد انجام مبادلاتی که به تأمین اهداف انفرادی و سازمانی منجر گردد؛ صورت می گیرد. “به زبان ساده هر کسب و کاری دارای تعدادی محصول (خدمات یا کالا) بوده و به دنبال ارائه بیش تر و بهتر محصولات خود است.
در مدل فیلیپ کاتلر عملا شما از یک مسیری وارد شده، با تحقیقات بازار و پیچیدگیهای بازار شروع میکنید. پس از جمعآوری اطلاعات مورد نیاز ، فرایند خود را برای تشکیل بازار هدف و انتخاب بازار هدف آغاز کرده و بر روی مشتریان هدف متمرکز میشوید . در مرحله بعد چند فرآیند هم زمان انجام میشود، محصولات و خدمات، قیمت گذاری، مشوق های مشتری ،گستره توزیع و پخش و موارد دیگر مشخص میشوند. پس از آن وارد مرحله اجرا شده و همواره به کنترل مراحل اجرا شده پرداخته میشود. در بازاریابی دیجیتال نیز از همین رویکرد استفاده شده، با این تفاوت که از ابزارهای دیجیتال در آن استفاده میگردد.
حوزههای تخصصی دیجیتال مارکتینگ چیست؟
در این میان رشتههای تخصصی در دیجیتال مارکتینگ مانند ویدئو مارکتینگ(بازاریابی ویدئویی)، وایرال مارکتینگ (بازاریابی ویروسی)، کانتنت مارگیتینگ (بازاریابی محتوایی)، گیمیفیکیشن، پروموشن کدها وجود دارند. در واقع عمیق شدن روی این روشها با توجه به اهداف کسب و کار شما موجب کسب نتیجه بهتر میگردد. برای مثال وقتی میخواهید در گوگل بیشتر دیده شوید مقوله کانتنت مارکتینگ به شدت مفید است. زیرا تهیه محتوا مناسب و باکیفیت بازدید سایت شما را افزایش داده و طبق الگوریتمهای گوگل جایگاه بالاتری کسب خواهید کرد.
مزایای دیجیتال مارکتینگ چیست؟
پیچیدگیهای بازاریابی باید توسط یک سری دسته بندی و مرحله بندی آسان شوند و با یک نگاه کلی باید متوجه شد با توجه به نوع کسب و کار به کدام یک از بخش های بازاریابی دیجیتال نیاز است و کدام یک از کمپین های دیجیتال مارکتینگ باید استفاده شود.
از آن جایی که فضای دیجیتال بیش از گذشته در دسترس است و ابزار دیجیتال دارای ویژگی های استثنائی بسیاری است؛ این امکان فراهم شده که بتوان با هزینههای بسیار پایین تر به حجم بیش تری از مخاطبین دسترسی داشت. این تحولات باعث شده دیجیتال مارکتینگ نسبت به سایر روشهای بازاریابی مورد توجه بیشتری قرار گیرد. البته باید توجه داشت به دلیل وجود اطلاعات فراوان و عموما آشفته، مخاطبین در میان حجم انبوهی از دادههای ورودی دچار سردرگمی شده و قادر نخواهند بود به درستی دادهها و اطلاعات موردنظر خود را بیابند.
امروزه فعالیت هیچ کسب و کاری بدون توجه جدی و افزایش سطح سرمایه گذاری بر دیجیتال مارکتینگ انجام نمی شود. چون هزینه های بسیار کمتری را متحمل میشود. هم چنین چون به تدریج مخاطبین در حال کوچ از نگاه سنتی به نگاه دیجیتال هستند، بازاریابی در فضای سنتی پر هزینه و کم بازده به نظر میرسد. از این رو باید با آشنایی با روشها و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ، مدیریت آنها، به کارگیری متخصصین این حوزه و بهره مندی از مشاوره تخصصی آنها در جهت توسعه کسب وکار به درستی گام برداشت.
نه تنها حضور در فضای دیجیتال بلکه ارائه نقاط تمایز از سایر رقبا برای مخاطبان روش ها و نکات بسیاری دارد که نیاز به بررسی استراتژی کسب و کار در وهله اول و سپس برنامه ریزی خواهد داشت. در این سری از مقالات با عنوان “دیجیتال مارکتینگ چیست؟” به بررسی گام های دیجیتال مارکتینگ که عبارتند از: تحلیل بازار، بخش بندی بازار، هدف گذاری بازار، تعیین جایگاه در بازار پرداخته و در پایان نیز موارد موجود در “معجون بازاریابی” به دقت بررسی می شود.